Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - محسن عمادي رئيس موسسه فرهنگي شهيد هادي است،‌ او از آتش به اختيارهايي که به گردآوري خاطرات شهدا در شهرستان‌هاي مختلف ايران مي‌پردازند و از عنايتي که شهيد هادي به جريان معرفي شهدا دارد سخن مي‌گويد.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، طرح تابستانه کتاب از نيمه تير تا نيمه مرداد ماه در کتابفروشي‌هاي سراسر کشور برگزار شد،‌ در ميان چند کتاب تأليفي پرفروش اين طرح «سلام بر ابراهيم» نيز خودنمايي مي‌کند، کتابي که توسط موسسه شهيد ابراهيم هادي منتشر شده و در سال‌هاي گذشته به عنوان يکي از پرفروش‌هاي بازار کتاب مطرح بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


«سلام بر ابراهيم» کاري‌ است از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي که در قالب زندگي‌نامه‌اي مختصر و با 69 خاطره درباره شهيد بزرگوار و جاويدالاثر «ابراهيم هادي» منتشر شده است. اين کتاب حاصل بيش از 50 مصاحبه با خانواده، ياران و دوستان آن شهيد است. اين اثر براي اولين‌بار در سال 88 منتشر شده و تاکنون همواره به عنوان يکي از کتاب‌هاي پرمخاطب در حوزه دفاع مقدس معرفي مي‌شود.

«سلام بر ابراهيم» تلاش دارد تا از گذر خاطرات و گفته‌هاي ديگران، شخصيت ابراهيم هادي را به عنوان يکي از شهداي هشت سال دفاع مقدس به مخاطب معرفي کند. در اين راه، کتاب با استفاده از بياني داستان‌گونه بر روايت‌هاي کتاب جذابيت بخشيده است.
موسسه شهيد ابراهيم هادي يک موسسه مردم‌نهاد است که کار خود را با جمع‌آوري خاطرات اين شهيد آغاز کرده و امروز بيش از 60 عنوان کتاب با موضوع شهداي کمتر شناخته شده دفاع مقدس و مدافع حرم منتشر کرده است. موسسه‌اي که فعاليتش مصداق بارز آتش به اختيارهاست،‌ آتش به اختيارهايي که در شهرستان‌هاي مختلف خاطرات شهدا را گرداوري کرده و سرگذشت آن‌ها را براي مخاطبان نسل جوان خواندني مي‌کنند.
به بهانه پرفروش شدن کتاب در طرح تابستانه و آغاز ترجمه انگليسي و عربي آن،‌ ما در ميزگردي به گفت‌وگو با محسن عمادي مسئول اين گروه فرهنگي پرداختيم. عمادي در اين گفت‌وگو خود را نماينده يک گروه معرفي مي‌کند، گروهي که اعضاي مختلفي در شهرستان‌هاي ايران دارد و همه موفقيت خود را تاکنون مديون شهيد ابراهيم هادي است. متن اين گفت‌وگو به شرح ذيل است:
چه شد که به سراغ انتشار خاطرات شهدا آن هم شهيد گمنامي چون «ابراهيم هادي» رفتيد؟
«سلام بر ابراهيم» نخستين کار گروه «شهيد ابراهيم هادي» بود. من به نمايندگي از يک گروه اينجا هستم‌، هادي ذوالفقاري شهيد مدافع حرم نخستين فردي بود که مصاحبه‌هاي اين کتاب را انجام داد، گروه شهيد ابراهيم هادي يک گروه چندين نفره است که در عمده شهرستان‌ها فعال هستند،‌ از اين ميان بچه هاي استان همدان از همه فعالتر هستند.
روز نخست گروه به اين معنا وجود خارجي نداشت،‌ چند تا از بچه‌هاي مسجد دور هم جمع شديم و اندک اندک گروه به وضعيتي رسيد که امروز وجود دارد. ما ابتدا جلسه‌اي با مساجد اطر اف گذاشتيم،‌ از آن جمع اکنون چند نفر مانده‌انده‌، 2 نفر به قافله شهدا پيوسته‌اند، سيدعليرضا مصطفوي (کتاب همسفر شهدا) و (شهيد هادي ذوالفقاري(کتاب پسرک فلافل فروش) که فعاليت گسترده‌اي در زمينه کارهاي شهدا داشت. گروهي را راه انداختيم و براي ابراهيم هادي کار را شروع کرديم.
شروع کار ما را با «سلام بر ابراهيم» بود،‌ من زماني که کتاب «خاک‌هاي نرم کوشک» را خواندم،‌ تصميم به نوشتن از ابراهيم هادي گرفتم، ديدم که ابرهيم هادي پتانسلي مثل شهيد برونسي را دارد، اما اولين باري که نام شهيد هادي را شنيدم،‌ نوجوان بودم، زماني بود که مادر شهيد فوت کرده بود،‌ قرار بود سال 73 از مسجد الشهدا برويم منزل شهيد آويني که با اين اتفاق ابتدا قرار شد برويم منزل شهيد هادي. آن‌جا حسين الله‌کرم داستان «معجزه اذان» را تعريف کرد و اين داستان براي من بسيار جذاب و تاثيرگذار بود.

هيچ ناشري حاضر به انتشار کتاب «سلام بر ابراهيم» نبود
همانطور که گفتم،‌ خاطرات پس از خواندن کتاب «خاک‌هاي نرم کوشک» جمع‌آوري شد، سال 87 کار آماده شد. به چندين موسسه دولتي و غيردولتي براي چاپ کتاب مراجعه کرديم تقريباً همگي دست رد به سينه ما زدند. بهترين اتفاق اين بود که يکي از ناشران دولتي گفت کتاب را در نوبت چاپ مي‌گذاريم، اگر تأييد شود،‌ 14 چاپ بعد است. ما با مرحوم آقاي عليان مدير نشر پيام آزادي که شهيد هادي را در جبهه ديده بود و مي‌شناخت‌، صحبت کرديم که خيلي زحمت کشيد و هزينه کرد براي انتشار اين کتاب. چاپ نخست کتاب انجام شد. بعد از آن ما اصرار داشتيم که کتاب به دست مردم برسد، اما کسي حمايت نمي‌کرد، اين شد که خودمان مي‌برديم، فروشگاه‌هاي کتاب خيابان انقلاب. حتي فروشگاه‌هاي مذهبي هم قبول نمي‌کردند، کتاب را توزيع کنند. براي برخي ماجراي کتاب را تعريف مي‌کرديم به برخي کتاب را مي‌داديم که بخوانند و ... اما امروز خدا رو شکر در 3 ماه اخير فروشگاه‌هاي تهران بالاي 20 هزار نسخه از ما کتاب گرفته‌اند. الان گاهي اوقات در يک هفته بيش از 10 هزار نسخه توزيع مي‌شود و ما کم مي‌اوريم،‌ حتي موجي از استقبال از کتاب شکل گرفت که ما در يکي دو سال اخير با مشکل رساندن کتاب به پخشي‌ها مواجه شديم.
اخيراً گويا «سلام بر ابراهيم 2» را هم چاپ کرديد،‌ داستان آن چيست؟
«سلام بر ابراهيم 2» را يکسال بود که مشغول به فعاليت بوديم،‌ ديديم خاطرات جديدي مي‌آيد و افراد تازه‌اي پيدا مي‌شود، کرامات زيادي هم رخ داده است، لذا آمديم خاطرات را جمع‌آوري کرديم و «سلام بر ابراهيم2» در 224 صفحه هم آماده شد.
شما عمدتاً به سراغ شهدايي رفته‌ايد که ناشناخته بوده‌اند.
بله،‌ گروه شهيد ابراهيم هادي به سراغ شهداي ناشناخته مي‌رود،‌ آن‌هايي که تاکنون کاري برايشان نشده است، به جز چند مورد فرمانده،‌ به سراغ کساني رفتيم که ديدگاه‌هاي تربيتي اثرگذاري داشتند،‌ ديدگاه‌هاي شهيد را بررسي مي‌کرديم اگر بار تربيتي بالايي داشت به سراغش مي‌رفتيم. کتابي هم وجود دارد که 5 سال است چاپ شده اما هنوز چاپ اولش تمام نشده است. نابراين استقبال از همه کتاب‌هايما يکسان نيست.
بر اين اساس تقريبا يکي دو سال است که کار را هدفمند کرده‌ايم،‌ سوژه‌هاي بسياري به ما معرفي مي‌شود، ما سوژه را بررسي مي‌کنيم و اگر موافق با حرکت مسير ما بود،‌ روي آن کار را آغاز مي‌کنيم‌، مثلا کتاب «طيب» سال 92 چاپ شد. ما ديديم کتابي در امريکا توسط هما سرشار چاپ شده که تمام تقصير کودتاي 28 مرداد را به گردن طيب انداخته و شعبان را بي گناه معرفي کرده است. من از طيب چيزهايي شنيده بودم، رفتيم سراغ جمع‌آوري خاطرات و ديدم شخصيت طيب اين نيست که معرفي شده است، خاطرات را منتشر کرديم و الان نزديک به 14 چاپ از کتاب روانه بازار شده است.
گاهي اوقات در نقل اين خاطرات اشتباهاتي صورت مي‌گيرد،‌ براي نمونه چندي پيش فايل صوتي با عنوان وصيت شهيد حججي از زبان خودش در شبکه هاي اجتماعي دست به دست شد،‌ اما بعدا مشخص شد که اين صداي شهيد نيست،‌ الان هم 30 سال از دفاع مقدس گذشته است و ممکن است خاطرات کاملا درست نباشد،‌ شما فيلتري براي اينکه خاطرات درست باشد، غلو نباشد و ... داريد؟
بله. من الان کتابي دارم که سال 90 آماده چاپ شد ،‌ اما تاکنون منتشرش نکرده‌ايم، خاطرات فوق‌العاده‌اي دارد و هزينه بسياري هم در برداشته است. اما در صحت خاطرات ترديد داشتيم بنابراين آن را منتشر نکرده‌ايم.
بارها شده خاطراتي از ابراهيم هادي نقل شده است که حس کرديم غلو شده و تنها يک نفر راوي داشته و کشي آن ماجرا را نديده بود،‌ بنابراين منتشر نکرديم،‌ گاهي هم ديديم که يک نفر خاطرات را نقل کرده و يک نفر هم تاييد کرده است.بنابراين منتشر کرديم. گاهي پيش مي‌آيد، راوي خاطرات ابراهيم هادي را مي‌گويد اما خود را مطرح مي‌کند. اين‌ها را فيلتر کرده‌ايم.
هزينه‌هايي که براي کتاب‌ها انجام مي‌شود،‌ با قيمت پشت جلد جور در نمي‌آيد اما خوشحاليم از اينکه يکسري شهدايي که اگر ما نرويم، سراغشان کسي ديگر هم نمي‌رود. به عنايت ابراهيم هادي اين شهدا معرفي مي‌شوند از جمله مهمان شام و سيدميلاد مصطفوي.
سبک و سياق نوشتاري کتابتان بر چه اساسي است؟
من معلم دبيرستان هستم، 20 کتاب دفاع مقدس را بردم مدرسه تا بچه‌ها بخوانند، بچه‌ها با «خاک‌هاي نرم کوشک»‌ بيشترين ارتباط را برقرار کردند،‌ سبک اين کتاب را خيلي پسنديدند، داستان‌هاي کوتاه همراه با تصوير که با مخاطب همراهي مي‌کند. ما با اين سبک «سلام بر ابراهيم» را ويرايش کرديم و تاکنون بهتر از اين سبک نديده‌ام که بخواهم کار کنم. ما سعي‌مان بر اين است که استعاره و تشبيه را کم کنيم و کتاب به گونه‌اي باشد که براي همه مخاطبان قابل فهم باشد.هدف ساده‌نگاري مطلب است‌.
گاهي دوستاني مطرح مي‌کنند در کتاب «شهيد ابراهيم هادي» مقداري غلو شده است،‌ شما به اين موارد برخورد نکرديد؟
چرا، يک دوستي آمد و به من گفت، در کتاب نوشته‌ايد که شهيد هادي نماز شب مي‌خواند، من در گروه اندرزگو بودم‌، نديدم چنين چيزي را. به او گفتم اين خاطره را مصطفي هرندي نقل کرده است بيا با هم برويم پيش او. هرندي گفت تو با هادي در اندرزگو بودي. اما چند شب پيش او خوابيدي؟ هادي شب‌ها در اردوگاه نمي‌خوابيد مي رفت آشپرخانه سپاه گيلانغرب،‌ چهار پيرمرد بودند که نماز شب مي‌خواندند، راوي يکي از اين پيرمردهاست که هنوز زنده است،‌ نمي‌گويد شب‌ها پيش ما مي‌خوابيد ما که براي نماز شب بيدار مي‌شديم او هم بيدار مي‌شد و نماز شب مي‌خواند.

برخي کتاب را نخوانده انتقاد مي‌کردند
گاهي نيز خاطره‌اي نقل شده که بعدا متوجه شديم درست نيست و در چاپ‌هاي بعدي آن را ويرايش کرده و حذف کرديم. يکي از راويان راهيان نور از کتاب انتقاد زياد مي‌کرد،‌ من به صورت ناشناس پيش او رفتم و گفتم نظرت درباره کتاب ابراهيم هادي چيست؟ گفت دروغ است. گفتم آن را خوانده‌اي گفت نه. گفتم پسر چطور مي‌گويي دروغ است،‌ گفت: فلاني مي‌گويد در اين کتاب آمده کف کانال کميل قير ريخته بوده‌اند، ابراهيم در قير مي‌پرد و دو تا برانکارد مي‌گذارد روي دوشش تا نفرات رد شوند. من گفتم در کدام صفحه چنين چيزي آمده است؟ گفت نمي‌دانم. گفتم پس چطور نمي‌داني مي‌گويي دروغ است. در فلان صفحه که راوي ميثم لطيفي از بچه‌هاي اطالاعات است،‌ خاطره را نقل مي‌کند، نمي‌گويد کانال کميل مي‌گويد در راه برگشت از عملياتي که گير افتاده بوديم،‌ به کانالي رسيبديم که کفش در تاريکي شب برق مي زد، فکر کرديم قير است. ابراهيم پريد و تا زانو فرو رفت، دو تا برانکارد گذاشت روي دوشش تا ما مجروحين را رد کنيم. بعد اين فرد عذرخواهي کرد. متاسفانه برخي در موضوعي کار نمي‌کنند.همينکه ديگران کار کردند و کارشان گرفت شروع مي‌کنند به تخريب.
هرگز مثل ابراهيم هادي نديدم/ شهيد حججي را خدا بالا برد
علت استقبال مردم از اين کتاب ها چيست؟
مي‌دانيد چرا شهيد حججي اينقدر مطرح شد؟ ما هزار و خورده‌اي شهيد مدافع خرم داريم که 100 نفر از آن‌ها را سر برديده‌اند و فيلم و عکسشان نيز وجود دارد،‌ اما چرا شهيد حججي آنقدر مشهور شد. در وصيت‌نامه‌اش به پسرش مي‌گويد:‌ کاري کن که خدا عاشقت شود و اگر خدا عاشق کسي شود او را بالا مي‌برد. آيت‌الله اراکي تعريف مي‌کند وقتي آيت‌الله بروجردي فوت کرد، مردم براي مرجعيت آمدند پيش من. من گفتم صبر کنيد ببينيد خدا باد را به پرچم چه کسي مي‌زند، بعد ديديم سرزبانها افتاد «آسيد روح الله» و امام مطرح شد.
من با حداقل 500 خانواده شهيد مصاحبه کرده‌ام اما هرگز مثل ابراهيم هادي در ميان شهدا نديدم،‌ او از همه چيزش براي خدا گذشته بود و فقط خدا را مي‌ديد. وقتي داشت مي رفت گفت من مي روم و نمي‌خواهم حتي يک وجب از خاک زمين را بگيرم انگار نه انگار که ابراهيمي هم بوده است. همين هم شد خواستند برايش ختم بگيرند،‌ گفتند زنده است صدايش را در نياوريد کار به جايي رسيد که الان از کشمير هند آمدند و گفتند اين کتاب براي جوانان شيعي در کشمير بسيار مناسب است، الگو سازي مي‌کند، اجازه دهيد ما چاپ کنيم،‌ انتشارات معارف البنانية کتاب را چاپ کرد، در برلين رايزني فرهنگي کتاب را ترجمه کرد، ترجمه انگليسي کتاب در دست انجام است و.... مي‌خواهم بگويم جواني که اينگونه در برابر خدا اخلاص دارد،‌ خدا به او عزت مي‌دهد، امسال اول ارديبهشت ماه در فضاي مجازي پر شد از عکس‌هاي جواناني که براي ابراهيم هادي تولد 60 سالگي گرفته بودند.بالغ بر 70 مراسم تولد براي او گرفتند.
در ميان شهداي مدافع حرم هم شهيد حججي جا پاي شهيد هادي گذاشت، اينکه همسرش مي‌گويد کتاب‌هايي به من هديه داد که يکي‌ از ان‌ها «سلام بر ابراهيم هادي بود» کتاب‌ «سلام بر ابراهيم» را در نجف آباد پخش مي‌کرد و....
کتاب سه سال پيش ويرايش جدي شدو با جلد قهوه‌اي رنگ به بازار آمد و با همان قيمت قبلي يعني 7 هزار و 500 تومان. يکي از دلايل استقبال هم همين قيمت پايين بود.

نهادهاي دولتي اگر حمايت نکنند بهتر است
بالغ بر 60 عنوان کتاب منتشر کرده‌ايد، با قيمت اندکي که کتاب‌ها دارند،‌ چطور از پس هزينه‌ها بر مي‌آييد؟
خوب بسياري از کتاب‌هاي ما به چاپ‌هاي متعدد رسيده است،‌ که تقريبا هزينه‌هاي خود را تامين مي‌کند. مشکلي که ما با ناشران دولتي داريم اين است که برخي از اين‌ها پيشنهاد کاري مي‌دادند و مي‌گفتند ما حمايت مي‌کنيم، شما چاپ کن ما حداقل هزار نسخه مي‌خريم گاهي هم به اين نتيجه مي‌رسيديم که اگر حمايت نکنند، بهتر است. يک ارگان دولتي مهر ماه سال گذشته به ما گفت يک چاپ از کتاب را براي اردوهاي راهيان نور دانش‌آموزي مي خواهيم. ما کتاب را چاپ کرديم و از مهرماه سال گذشته هنوز به دنبال اين هستيم که وجه آن را بگيريم.
کتاب طيب که چاپ شد يک ارگان دولتي به ما گفت ما يک چاپ را مي خريم و شهيد شاخص سال مي‌گذاريم. ما هم استقبال کرده بوديم چون خيلي هزينه برده بود،‌ 6 ماه گذشت و بعد در ديداري به من گفت بيا يک کتاب معرفي کنم. ديدم کتابي نوشته شده که دو داستان ما را بازنويسي کرده و به صورت رمان درآورده است.
مهمان شام؛ زندگي‌نامه شهيدي که يک پا ابراهيم هادي بود
گفتيد برخي دوستان موسسه الگوي خود را شهيد هادي قرار دادند و به همان درجه نائل شدند،‌ مثل شهيد سيد ميلاد مصطفوي که کتاب «مهمان شام» نيز اخيراً منتشر شده است. درباره اين شهيد بگوييد؟
کتاب «مهمان شام» زندگي‌نامه شهيد سيدميلادي مصطفوي است. شهيد مصطفوي از بچه‌هاي گروه ابراهيم هادي در همدان بود،‌ که از گروه‌هاي فعال موسسه به شمار مي‌روند. شهيد مصطفوي ارادت عجيبي به شهيد هادي داشت. مهندس عمران بود، قهرمان کشوري بود و در اردوگاه شهيد درويشي منطقه شوش خادم‌الشهدا. به قول بچه‌هاي همدان يک ابراهيم هادي بود براي خود. ويژگي‌هاي ابراهيم هادي را در خود ايجاد کرده بود. بسيجي فعالي بود که براي دفاع از حرم به سوريه رفت. ارتباط عجيبي با شهدا داشت. دوستانش تعريف مي‌کردند که يک شب سيد ميلاد در اردوگاه شهيد درويشي با گروهي از اعزاميان راهيان نور که بر خلاف جمعيت بودند و چندان با محيط هماهنگ نبودند،‌ رفيق شد و رويکرد آن‌ها را تغيير داد،‌ قرار بود 6 صبح بيدار شود و برود شهر و نان کاروان‌هايي که صبح از آنجا مي‌گذشتند تا به منطقه بروند را تامين کند،‌ اما چون تا ديروقت مشغول صحبت با آن گروه اعزامي بود خواب ماند. ساعت 8 صبح بيدار شد و ديد کاروان‌هاي اعزامي منتظر نان هستند. رفت ايستاد مقابل عکس شهيد درويشي و گفت: آبروي ما را بخر. در همين حين يک اتوبوس بيرون در اروگاه بوق مي‌زند. مدير يکي از کاروان‌هاي تهران مي‌گويد ما نان زيادي با خود آورده‌ايم و الان داريم بر مي‌گرديم، شما به اين نان‌ها نياز داريد که حرام نشود؟. نان‌هاي اين کاروان دقيقا مطابق با نيازي بود که کاروان‌هاي ديگر به نان داشتند.
ابراهيم هادي خاطره‌اي دارد که به همين دليل هم دوست داشت گمنام بماند،‌ شهيدي را در منطقه‌اي پيدا مي‌کند و مي‌آورد براي شناسايي‌، آن شهيد به خواب پدرش مي‌رود و مي‌ گويد تا زماني که ما گمنام مي‌مانيم ميهمان حضرت زهرا(س) در صحراي محشر هستيم. سيد ميلاد اين را شنيده بود از اين رو دوست داشت گمنام شهيد شود و همين طور هم شد.3 هفته جنازه‌اش دست داعش بود. پدر پيري داشت که براي پيدا شدن جنازه پسرش به حضرت زهرا(س) متوسل شده بود، تا اينکه محرم سال گذشته سيد ميلاد به خواب دوستان همرزمش مي‌آيد و مي‌گويد،‌ من کجا شهيد شدم‌، آنجا باغي است که درختان زيتون دارد،‌ زير آخرين درخت زيتون دفن شده‌ام و پييکر مطهرش بدون سر در حاليکه دستان و پاهاش از مچ قطع شده بودند،‌ پيدا مي‌شود.
انتخاب ادبيات محاوره‌اي براي کتاب‌ها از روي عمد است؟
بله‌، مخاطبان عام از اين انتخاب خوشحالند و خيلي‌ها مي‌گويند ما اهل کتاب نبوديم اما شيوه نوشتاري شما ما را کتابخوان کرد. اما اکثر نويسنده‌ها منتقد هستند و مي‌گويند چرا از سبک محاوره‌اي استفاده مي‌کنيد.

هدفم از گردآوري خاطرات شهيد هادي معرفي الگوي خوب به دانش‌آموزانم بود
گفتيد کار را از مسجد شروع کرديد،‌ مسجدي که امروز تقريبا کارکرد خود به عنوان يک پايگاه مردمي را از دست داده است،‌ از طرف ديگر کل فعاليت شما به تعبير رهبر انقلاب مصداق بارز آتش به اختيار است،‌ اين حرکت‌هاي آتش به اختيار هم اغلب موفق بوده‌اند. درباره اين نيروي آتش به اختياري که شما را ياري مي‌رسانند بيشتر بگوييد.
اولاً ما هيچ کاري نکرديم، اين «ابراهيم هادي» بود که کار را انجام داد، ما توفيقي داشتيم که خاطرات را جمع‌آوري کنيم وهر اثرگذاري بود از شهيد ابراهيم هادي است، ما به دنبال اين نبوديم که الگوسازي کنيم‌، من به عنوان مربي تربيتي دنبال اين بودم که براي دانش‌آموزان خودم الگوي خوبي پيدا کنم و اين حرکت ادامه پيدا کرد. االان براي مدافعان حرم و کل نيروهاي ايراني در سوريه هفته قبل کتاب فرستاده شد و گفتند براي اينها الگوي دست يافتني و زيبايي است.
آتش‌ به‌اختيارها نيروهاي ما در جمع‌اوري خاطرات شهدا هستند
اما الان بچه هاي آتش به اختياري که در شهرستان‌ها با نام ابراهيم هادي کار مي‌کنند، از ما بسيار جلوتر هستند، ما الان گروه جهادي ابراهيم هادي در خراسان شمال داريم که در روستاها کار جهادي انجام مي ‌دهند، مسئول گروه ابراهيم هادي در همدان آشپز رستوران است تعدادي کتاب از ما خريد و در همدان پخش کرد، بعد توصيه کرد، شهيدي در همدان دارند که خاطراتش جالب است،‌ شهيدي که سال 56 حکم اعدام برايش مي‌آيد فرار مي‌کند و 16 کشور را مي‌رود،‌ اين خاطرات جمع‌آوري شده و کتاب «سفير بيداري»چاپ شد. يک استاد دانشگاهي در جنوب کشور است که يکي از اتاق‌هاي منزلش را به فروش کتاب‌هاي ما اختصاص داده است.
ما بسياري از افراد را اينگونه پيدا کرديم. ما سعي کرديم اين حرکت را تداوم بدهيم، تنها هم در عرصه کتاب فعال باشيم. الان فيلم ابراهيم هادي هم در دست توليد است.تقريبا عمده کساني که با ما همکاري مي‌کنند، همين آتش به اختيارها هستند.
در سال‌هاي اخير نشر با مشکلات متعددي مواجه شده‌اند،‌ معمولا هم گفته مي‌شود که مخاطبان کتابخوان نيستند. اما پرفروش شدن برخي کتاب‌ها مثل «سلام بر ابراهيم» نشان مي‌دهد، مخاطبان با کتاب قهر نکرده‌اند، اين مشکلات حوزه نشر تا چه اندازه روي کار شما اثر گذاشته است؟
اينکه بازار نشر دچار مشکل و رکود شده است شکي در آن نيست ما زماني کتاب را چاپ مي‌کرديم، يکي از پخشي‌هاي قم مي‌گفت، 5 کارتن را براي ما بفرست و همان پخشي الان مي‌گويد 5 نسخه براي من بفرست.

ناشر دفاع مقدسي که روي تاکسي کار مي‌کند
وقتي بازار نشر ضعيف باشد فروشگاه ها خوب کار نمي‌کنند چک‌هاي برگشتي و مسائلي از اين دست گريبانگير ناشر مي‌شود، من ناشري در حوزه دفاع مقدس مي‌شناختم که الان تعطيل شده و ناشر روي تاکسي کار مي‌کند.
ما الان هم مي‌بينيم برخي از کتاب‌هاي خوب ديگر ما هم همين وضعيت را دارد، کتاب‌هاي خوبي چاپ شده است که فروش نرفته است.
بعد از انقلاب تربيت را رها کرديم و تنها به آموزش پرداختيم
شما به سمت معلمي هم مشغول هستيد و آمديد براي الگوسازي جهت دانش‌اموزان خود اقدام کرديد، اقدامي که متاسفانه اکنون کمتر معلمان ما حاضر به انجام آن هستند،‌ معلمان ما بيشتر دغدغه معاش دارند.

من تجربه مديريت در مدارس را نيز داشتم‌، برخي معلمان چون مطمئن هستند که تا 30 سال در خدمت وزارت آموزش و پرروش هستند،‌ به هيچ صراطي مستقيم نيستند. معلمي داشتيم که چون در پخش کفش تهران کار مي‌کرد،‌ اسفند ماه مدرسه نيامد و بعد برگه آورد که من بيمار بودم و... بحث تربيت در مدارس و سيستم ما رها شده است. ما تنها به آموزش پرداختيم قبل از انقلاب پدران ما ما را به هيئت و مسجد مي‌بردند و مي‌گفتند وضع کشور خراب است بايد مراقب فرزندانمان باشيم. بعد از انقلاب خيالمان گويي از بابت جامعه راحت شد و بچه‌ها را ول کرديم.
من احساس کردم اگر در انتشارات بايستم‌، وظيفه‌ام بدرستي ايفا مي‌شود، يکي از شخصيت‌هاي دولتي همسرش مدير دبيرستاني در تهران است به من زنگ زد و گفت کتاب «سلام بر ابراهيم»‌ را مي‌خواهم، من گفتم فکر نکنم اين کتاب مناسب دختران دبيرستاني باشد گفت، شما چه خوراکي فرهنگي ديگري معرفي مي‌کنيد ديدم چيزي نيست واقعا بعد از چهل سال ما هيچ خوراک فرهنگي ايجاد نکرده‌ايم. بحث تربيت دانش‌آموزان در مدارس نکته بسيار مهم و نگران‌کننده است.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۷۰۸۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رقص خون در گلوی پاییز؛ روایتی متفاوت از همسر شهید جاویدالاثر «رسول هوشیاری»

ایسنا/همدان رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ملایر گفت: آیین رونمایی کتاب «رقص خون در گلوی پاییز» در زمینه خاطرات شهید جاویدالاثر «رسول هوشیاری» از زبان همسر، نوشته زهرا علیزاده برگزار می‌شود.

فرشاد کشاورزیان در گفت‌وگو با ایسنا، به دیدار تعدادی از اعضاء ستاد مراسم رونمایی از کتاب رقص خون در گلوی پاییز با همسر شهید والامقام رسول هوشیاری اشاره کرد و افزود: سومین جلسه هماهنگی رونمایی از کتاب رقص خون در گلوی پاییز، روایت زندگی شهید رسول هوشیاری از زبان همسر فداکار او برگزار شد.

وی خاطرنشان کرد: بسیجی شهید رسول هوشیاری متولد سال ۱۳۳۴ دارای شش فرزند(سه دختر و سه پسر) در ۲۶ آذرماه سال ۱۳۶۰ در بحبوحه دفاع مقدس در جبهه گیلانغرب به شهادت رسید.

این مقام مسئول افزود: برنامه دیدار با خانواده شهید جاویدالاثر رسول هوشیاری با همکاری ارشاد، بنیاد شهید، سپاه، کتابخانه و پیشکسوتان دفاع مقدس هماهنگ شده و زهرا علیزاده نویسنده ملایری نیز کتابی تحت عنوان «رقص خون در گلوی پاییز» که خاطرات شهید از زبان همسرشان است را به نگارش درآورده و چاپ شده است.

وی گفت: بنابراین به علت ادای دین نسبت به این شهید عزیز که هنوز پیکر مطهرش به وطن بازنگشته و همچنین قدردانی از نویسندگان فعال در حوزه ادبیات پایداری، دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ساعت ۱۷ با حضور تنی چند از مسئولان و پیشکسوتان دفاع مقدس در منزل شهید حضور یافته و ضمن ادای احترام، از خانواده معزز این شهید تجلیل به عمل می‌آوریم.

کشاورزیان خاطرنشان کرد: در این آیین با حضور مسئولان دفتر حفظ و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، به صورت رسمی از کتاب مذکور رونمایی شده و به خانواده شهید عزیز هدیه می‌شود.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • پرفروش‌های داستانی حوزه مقاومت در نمایشگاه
  • روایت زندگی تنها شهید فرانسوی دفاع مقدس در نمایشگاه کتاب
  • حضور ۶۰ ناشر خارجی با ۵۰ هزار عنوان در نمایشگاه کتاب/ بن دانشجویان ۷۰۰ هزار تومان شد
  • وقتی «علی خاوری» ابراهیم هادی زمانه شد
  • رقص خون در گلوی پاییز؛ روایتی متفاوت از همسر شهید جاویدالاثر «رسول هوشیاری»
  • کار اصلی مدارس و دانشگاهها؛ تربیت نیروی متخصص متناسب با ظرفیت های استان است
  • برگزاری آزمون دستیاری تخصصی پزشکی با رقابت ۱۴۷ داوطلب در شهرکرد
  • افزایش ۱.۵ برابری فضای ورزشی در مدارس آذربایجان شرقی
  • پورثانی: کارنامه رشدی تربیتی دانش‌آموزان به‌زودی صادر می‌شود
  • صدور کارنامه رشدی تربیتی دانش‌آموزان؛ به زودی/ کاهش تنوع مدارس در دستور کار